جدول جو
جدول جو

معنی ابن ابی عباد - جستجوی لغت در جدول جو

ابن ابی عباد(اِ نُ اَ ؟)
مکنی به ابوالحسن منجم، محمد بن عیسی. و کتاب العمل بذات الشعبتین از اوست. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابن محمد بن علان، مکنی به ابواحمد و معروف به ابن ابی علان. قاضی اهواز و معتزلی بود. او را تصانیفی نیک است. به سال 321 هجری قمری متولد شد و به سال 409 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ رَ)
ابومحمد عطأ بن ابی رباح. تابعی. وفات 115 ه. ق. از غیر نژاد عرب و در مکه بفقه مشهور گردیده و نام او در کتب حدیث و تفسیر بسیار آمده. او مردی سیاه چرده، پهن بینی و لنگ بود و در آخر عمربعمی مبتلا گشت و هشتاد وهشت و بقولی صد سال بزیست
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ دُ)
قنسرینی احمد بن ابی دواد فرج بن جریر (160-240 ه. ق.). از دانشمندان عهد خود و قاضی القضاه بود. شعرا و اهل ادب را ترویج می کرد و خود شعر نیکو میسرود. در آخر عمر به مرض فالج مبتلا گردید و منصب او به پسرش تفویض شد و در سال 237 پدر و پسر مورد غضب متوکل خلیفه شدند و از آنان مال بسیار به مصادره گرفتند وهر دو را از سرمن رأی نفی کردند. (از ابن خلکان)
لغت نامه دهخدا